تاریخچه فرش ترکمن

تاریخچه فرش ترکمن
در دنیای كشفیات پیشرفته هنر دست بشریت، تكنیك تولید فرش جایگاه ویژه ای دارد. در گستره تاریخ، تكامل و توسعه فرش یكی از نشانه های هنر دست شرق شد. در شرق هیچ فرآورده دیگری جز فرش این چنین با این شدت بر غرب تسلط نیافت. امروزه این فرش در محیط جغرافیایی گسترده ای بافته می شود. دراین عرصه اگر شرق آسیا را مستثنی كنیم، تولید آن از آسیای صغیر شروع و تا سمرقند و مرزهای چین پایان می یابد. تعیین دقیق اینكه تولید فرش در شرق در چه زمانی، كجا و به دست چه كسی برای نخستین بار بافته شده یا در حقیقت اختراع شده، معلوم نیست.
تاریخ آشكار و روشن فرش دستباف در پانصد سال پیش از میلاد آغاز می شود. فرش پازیریك كه کهن ترین فرش بافته شده از نخ و پشم شتر است، به این دوره تعلق دارد. این فرش در گور پادشاه اسكیت ها، مردم منطقه بخش جنوبی سیبری یافت شد. طرح و نقش و نگار این فرش سنجیده شده و دارای تنوع رنگ و تراكم گره ها در هر متر مربع سه هزار و دویست گره بوده است. ساختمان طرح و نقش این فرش آن علامت مشخصه ای را نشان می دهد كه خود را پیش از هر چیز دیرتر در فرش ایرانی پیدا شدند. زمینه این فرش سرخ و حاشیه های باریك دور تا دور آن باطرح هندسی هشت ضلعی پر شده كه دیرتر در فرش های تركمنی به طرح گؤل (Göl) تركمن شبیه است. در این حاشیه های باریك كه با جانوران افسانه ای بالدار در چهارضلعی های كوچك و گل های ستاره مانند كوچك نیز نقش بسته، به یك حاشیه عریض با طرح گوزن های پشت سر هم و در حال حركت ختم می شود. حاشیه اصلی را سواركاران سوار براسب پركرده و زیر زین های اسب این سواركاران در رنگ های متنوع طرح شده و كناره های بیرونی فرش با حاشیه بافت باریك شبیه میانه فرش نقش شده است. رنگ های به كاربرده شده دراین فرش، سرخ، آبی روشن، زرد متمایل به سبز و نارنجی است. نوع گره آن گره تركی است. عقیده بر این است كه اسب و سواركاران آن یادآور نقش های تخته سنگ نینوا و تخت جمشید ایران قدیم است. اما شماری از پژوهشگران در این فرش ارتباط بلافصلی را بین كورگانِ پازیریك با فرهنگ تركی كهن می بینند.

تاریخ بافت فرش به دلیل اینكه به گونه ای ناکامل برای ما از نسلی به نسل دیگر رسیده، برای همین نمی توان داده های دقیق درباره آن گفت. البته برای تعدادی گروه خاص از فرش ها می توان تقریبا به طور مطمئن منشاء و تكامل نقش ها را تعیین كرد. بدون شك منشاء فرش در مشرق زمین است. احتمالا پیدایش آن از ضرورت گرم كردن چادر (یورت) كه ازسوی شبانان چادرنشین اختراع شده، سرچشمه می گیرد.
در بارة این مسئله كه فرش پازیریك در كجا بافته شده،‌ نظر واحدی بین پژوهشگران نیست و تا به امروز هم بطور قطع و یقین روشن نشده است. پژوهشگر م. دیماند (M.Dimand) در این فرش محصول و فرآورده های ایران را می بیند، كه در آن موتیف های آشوری های بابل، هخامنشی و اسكیت های منطقه جنوب سیبری آمیخته شده اند.
پژوهشگر یو. شورمان (U. Schürman) بر این عقیده است كه این فرش در مناطق آذربایجان و ایران آن زمان بافته شده است. عقیده دیگری را ج. بنت (J.Bennet) نمایندگی می كند. وی در فرش پازیریك كار و محصول اسكیت های مغول را می بیند كه در آن هنر سبك حیوانات نقش بسته است. وی معتقد نیست كه این فرش در ایران تولید شده باشد و عقیده خود را چنین مدلل می سازد كه اسكیت ها خود یكی از خلق هایی بودند كه خود را دایم در مهاجرت به سوی غرب می دیدند. به نظر می رسد چنین چیزی غیر ممكن است كه این خلق فرشی را بیش از سه هزار كیلو متر به منطقه خود حمل كرده باشند تا با آن بخواهد گورِ یك حكمران یا اشراف را زینت بخشد. برخی از پژوهشگران آن را اثر ترك های قدیمی آسیای مركزی به حساب می آورند. ج. بِنِت(J.Bennet) با این تزكه مهد و گهواره فرش شرق در تركستان شرقی و مغولستان قرار داشتند به برهان می نشاند.
در بافت فرش پازیریك هیچ اشاره ای به محل تولید آن نیست. گره این فرش گرچه گره فرش ( Ghiord یكی از شهرهای تركیه) را نشان می دهد، اما در گور شبیه آن باقی مانده های فرشی یافت شدند كه گره های آن به صورت گره های Senneh بافت (در كردستان ) هستند. به هر حال این قدیمی ترین فرش شناخته شده، نشان می دهد كه چگونه تعیین محل دقیق باقی مانده های منسوجات آن دوران كه كجا و یا در چه زمانی بافته شده اند دشوار است.
آخرین نظر و عقیده درباره منطقه پیدایش بافت فرش توسط اكتشافات سِرآورل شتاین (Sir Aurel Stei ) ارائه می شود. وی درسال 1920 در كاوش های خود در شهر كهن و قدیمی تجاری لولان در تركستان شرقی باقیمانده های فراوان فرشی را پیدا می کند كه در گره های Ghiord و اسپانیایی بافته شده بودند. این فرش ها متعلق به دویست تا سیصد سال پیش از میلاد بودند. همین جا این پرسش پیش می آید كه آیا این فرش ها در تركستان شرقی بافته شده یا اینكه از غرب ایران بمثابه كالای تجاری آورده شده بوده اند.

پژوهشگر روسی رودنكو در كورگانِ باسادای، واقع در180 كیلومتری غرب پازیریك، زین اسبی را كه از یك قطعه فرش درست شده است، پیدا می كند. گره موجود دراین قطعه فرش به صورت گره Senneh بوده كه در یك مترمربع هفت هزار و پانصد گره وجود داشت. برخی كشف فرش و باقیمانده زین اسب در پازیریك را تاییدی بر سنت نه اتفاقی هنر اسكیت ها دراین منطقه می دانند، كه زین اسب بمثابه كالای صادراتی می توانسته باشد.
باقی مانده های كوچكی از پانصد تا ششصد سال پیش از میلاد توسط آلمانی ها درسال 1906 میلادی كشف شد، كه درآن طرح «سگی در حال حركت» و اشكال لوزی های كوچك ردیف شده قابل شناخت است. این فرش پانصد گره در یك مترمربع دارد. برای سده های متعاقب تا كنون دلایل و مدارك روشن تكامل سپسین و گسترش فرش شرق وجود ندارد. بجز منابع نوشتاری و گزارش تاریخی درمورد فرش دوران ساسانیان (642- 224 ) پیش ازمیلاد وجود ندارد كه در قصر خسروشاه وجود داشته است.
تاریخ نویس ایرانی خواجه رشیدالدین (1318- 1247) در كتاب تاریخ جهان گزارش می دهد كه در شش زیر گروه قبایل اوغوز، هر قبیله توتم حیوانی خود را داشته است. وی از شتر، سگ، گرگ، گوسفند، گوزن و روباه نام می برد. تقسیم به شش گروه یك معیار گیتی شناسی (Kosmologie) را به دنبال دارد. زیرا خورشید، ماه، آسمان، ستاره ها، دریا و كوه وجود دارند.
مدارك و دلایل آشكاری برای وجود فرش مربوط به دوران دودمان سلجوقیان است. سلجوق ها در تركستان غربی ساكن بودند. در مهاجرت خود به سمت غرب، درسال 1038 میلادی بر ایران حاكم شدند. در این دوره بود كه قبایل ترك مهاجرت خود را به سمت ایران آغاز كردند و در نواحی آذربایجان و همدان سكنی گزیدند و به همراه خود نقش و نگار فرش های خود را آوردند. اما اینكه گفته شود، نوع گره های فرش را هم در همین زمان با خود به همراه آورده اند، می توان گفت كه این سخن خلاف واقع است. زیرا گره ( Ghiordتركیه) در این منطقه از سیصد سال پیش از میلاد شناخته شده بود. تحت سلطه سلجوقیان فرش بافی یا تولید فرش در تمامی آسیای صغیر گسترش یافت. در فرش های سلجوقیان موتیف های تركمنی با شرق دور یكی می شوند. در قرن دوازدهم میلادی نخستین فرش سلجوق از تركیه به شهر ونیز ایتالیا وارد می شود. این فرش در اصل دارای طرح و نقش گول (Göl ) تركمنی را داشت. بعدا به این طرح و نقش موتیف حیوانات نیز وارد می شوند. می توان گفت كه درموزه های كنونی اروپا تاریخ فرش نخست از قرن سیزده است، مانند فرش های سلجوق قرن سیزده از قونیه یا Beyshehr تركیه یا فرش هایی كه از قرن چهارده شناخته شده اند. با تشكیل امپراطوری عثمانی در سال 1453 میلادی تصرف كنستانتینپول بیزانس و 1517 میلادی فتح مملوك قاهره، فرش تركی با تولید در مانوفاكتور های بزرگ ظاهر می شود. تركیه دارای یك سنت فرش به ارث رسیده از دوران سلجوق ها، ازقرن یازده تا سیزده است كه تا امروز نیز محسوس است.
از سوی دیگر در تركیه در فرش منطقه برگاما (Bergama) كه در موزه لندن قراردارد، می توان تاثیر موتیف های فرش تركمن را به ویژه در فرش Kiz- Bergama از سده هیجده مشاهده كرد. فرش دیگری از این منطقه از قرن نوزده در موزه شهر مونیخ وجود دارد، كه می توان آن را نوعی اثر ترك- تركمنی نامید. فرش مشهور ابریشمی مملوك های قاهره، كه مربوط به نیمه اول قرن شانزده و در گره ایرانی و به رنگ قرمز، سبز و آبی است، در موزه وین قراردارد. در این فرش طرح اشكال هندسی فرش تركمن را می توان دید.

در قرن سیزده پس از حمله مغول به ایران و تسلط بر آن، مغول ها تاثیر خود را به صورت هنر نو بر ایران به جا می گذارند كه آن را می توان ناتورالیسم شرق دور نامید كه بعد ها هنر ایرانی آن را بسیار غنی كرد. فرش ایرانی كه بی شك از صدها سال پیش تولید می شده، نخست در قرن شانزده است كه ظاهر می شود. یعنی تكامل و توسعه جامع فرش ایرانی نخست با آغاز دوران صفویان شروع و با مرگ شاه عباس دوم در سال 1674 میلادی دوران طلایی هنر ایرانی و با آن دوران شكوفایی فرش ایرانی افول می كند. ( فرش شرق. نویسنده هاینس اِ . و ر. مارتین .) دردوران نوین فرش ایران بمثابه مرغوب ترین و مشهورترین فرش شرق به حساب می آید.
تحت حكومت صفویان بود كه كارگاه های سلطنتی تولید فرش در شهرهای تبریز، كاشان، كرمان، اصفهان، شیراز و هرات به وجود آمدند. كمی دیرتر نخستین فرش مناطق چند خلقی قفقاز ظاهر می شود، كه در آن تاثیر فرهنگ فرش جنوب ایران، شرق دور و ترك آشكار و این سبك شناسی قالب است. دین اسلام پس از تسلط بر ایران و آسیای مركزی، نه تنها تاثیر خود را بر فرهنگ و هنر ایران گذاشت، بلكه در طرح برخی فرش های تركمن مانند، نمازلیق (سجاده) برای عبادت و اجرای نماز البته با طرح و نقش خاص هندسی، نیز گذاشت. در قرن های بعدی كه منطقه آسیای مركزی منطقه تحولات سیاسی خلق ها شد، همچنان طرح و نقش و نگار فرش های ایرانی، تركمنی و چینی تاثیرات خود را بر فرش های تولید شده می گذاشتند. مثلا فرش آنتیك سمرقند كه در آن طرح و نقش ها ی فرش مربوط به موتیف های شرق نزدیك است، اسلوب و طرازی شكوفه های گل با زمینه سرخ، سمبول خوشبختی چینی است. درحاشیه آن موتیف شاخ قوچ تركمنی وجود دارد.
چادرنشینان تركمن در طرح و نقش و نگار فرش های خود به دو سمبول اصلی گول Gül و گول Göl كه به نادرست اغلب به یك معنی و مفهوم بكار می روند، اكتفاء می كردند. گول Gül ، واژه ای است فارسی و به معنای گُل است. فرش های تركمن گرچه می توانند گول (گُل) شبیه هم داشته باشند، اما در سمبول گول Göl ، مشخصه ویژه و اصلی فرش قبایل تركمن، تفاوت خود را نشان می دهند كه هر فرش از سوی قبیله خاصی بافته شده است. مانند، تكه، یموت، ساریق، قیزیل آیاق ،پنده/ سالور و كِرکی.

فرش تركمن

چادرنشینان تركمن از گذشته های دور در منطقه ای از افغانستان تا مرزهای ایران و در امتداد تركستان كه تا دریای مازندران وسعت داشت، سكنی گزیدند. هسته اصلی این خلق در دوران نوین در جمهوری تركمنستان، ازبكستان، جمهوری های خود مختار سابق قاراقالپاق، منطقه جنوبی دریای آرال و بخش دیگری درایران زندگی می كنند.
تركمن ها در منطقه بسیار گسترده آرال زیست داشتند. این منطقه شامل فلات وسیع و مناطق كوهستانی كه ارتفاع آن تا هشتصد متر نیز می رسیده بود. در این دوران تنها در كناره های رودخانه ها وجود یك اقتصاد ساده شبانی امكان پذیر بود كه با مهاجرت از چراگاهی به چراگاه دیگر عملی می شد. پایه و زمینه تغذیه تركمن ها را، كه گوسفندان دنبه دار و در كنار آنها تعدادی شتر و اسب تشكیل می داد، اما زیست آنان با یك جنگ مداوم با طبیعت و قهر آن تعیین شده بودند.
تركمن ها نه تنها می بایست خود را علیه تاثیر و قهر طبیعت حفظ می كردند، بلكه همچنین بر اثر این عوامل از مناطقی كه به عنوان چراگاه آنان بود، باید همواره دفاع كرده و گسترش داده می شد. به این صورت شد كه این خلق چادرنشین به یك خلق جنگجو تبدیل گشت، كه تا آغاز سده بیستم می بایست اشكال زندگی خود را حفظ و از آن دفاع كند. اما بعدها برخی از آنان به كشاورزی روی آورده و از یورت نشینی بیرون آمده و در شهرها و دهات اسكان یافتند و با شهرهای بزرگ و مناطق وسیع چون بخارا، مرو، پنده و خیوه كه مراكز تجاری بودند، ارتباط پیدا كردند و شروع به تبادل كالای خود یعنی فرش در برابر نمك، غله، شكر، چای و . . . كردند.
این فرش های تعویض شده از طریق كاروان ها به شهرهای قدیمی و بزرگ روسیه و از آنجا به اروپا نفوذ می كردند. در مناطق دیگر شرق كه بافت فرش توسط مردان و زنان انجام می شد، در نزد تركمنها تنها زنان بودند كه به تولید فرش می پرداختند. مردان تركمن به گله و رمه ها رسیدگی می كردند و زنان بمثابه حاكمان یورت (چادر) به امور یورت، خانه داری و رسیدگی به فرزندان و دركنار آن به تولید فرش پرداخته و تمام كارهای اولیه فرش اعم از تهیه و تدارك پشم و افكندن طرح فرش را انجام می دادند. فرش بافی در نزد تركمن ها كه توسط زنان انجام می گرفت، فاكتور مركزی و عمده زندگی اجتماعی- اقتصادی آنان بود، كه از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. بویژه در این عرصه برای بافت زین اسب كه بمثابه سمبول قدرت ارزش داشت، دقت بیشتری به كار برده می شد. كار زنان در این راستا تنها به تولید فرش پایان نمی یافت، بلكه آنان بایستی نمد هم تولید می كردند، كه در برابر سرما مقاومت و هم كف پوشی داشته باشند.
در شرق نزد هیچ خلق دیگری بجز تركمن ها ، فرش و سایر موارد نساجی چنین هدفمند به گونه ای سنتی تولید نشده است. اینكه تركمن ها چه زمانی آغاز به بافتن فرش كرده اند، تعیین دقیق دوره آن دشوار است و نقطه نظر كاوشگران در این مورد نیز بسیار متفاوت است. واقعیت این است كه كهن ترین فرش تركمنِ شناخته شده كمتر از هزار و هشتصد سال نیست، اما این به آن معنی نیست كه پیش از این زمان هم نزد تركمن ها فرش وجود نداشته است. زیرا دلیل آن وجود موتیف ها و طرح فرش هایی مانند، هشت ضلعی های تركمنی است كه خود را در فرش های صدها سال پیش از میلاد نشان می دهند.
نظریه ای كه مدتها است تایید شده این است كه تركمن ها در آغاز به فرش های خود بمثابه اشیایی دارای كاربرد ناب، بدون ارزش هنری می نگریستند. اما بعدها در این نگرش تجدید نظر شد. دوره ای آغاز شد كه تركمن ها به ارزش هنری كار دست خود آگاه شدند و آنگاه این هنر ارزشمند بمثابه كالای قابل تعویض شناخته شد. اینكه چرا هیچ فرش آنتیك مخصوص تركمن وجود ندارد، پیش از هر چیز به این دلیل است كه منطقه زیستگاه تركمن ها، نخست در قرن نوزده میلادی بود كه در ارتباط تنگاتنگ با دنیای مدرن قرارگرفت.
پس از اینكه روسیه تزاری این منطقه را غصب كرد، به همراه آن نیز ساختمان راه آهن آسیای مركزی آغاز بكار كرد، كه مسیر آن از راه كاروانی قدیم تاشكند به دریای خزر بود. فرش های تركمن كه در حكومت تزار مورد استفاده گرفت، اشرافیت روس را به سرعت شیفته خود كرد. فرش تركمن توسط تجار روس كه اكنون به این منطقه رفت و آمد می كردند به روسیه برده شد. اروپایی ها نیز كه این فرش را در روسیه شناخته بودند، كمتر از اشراف روس شیفته فرش تركمن نبودند. در این منطقه بزودی فرش تركمن تبدیل به یك مسئله سیاسی شد. روسیه امكاناتی را می شناخت كه این فرش را بصورت درجه یك با كیفیت بالا صادر كند و بخاطر مسائل سیاسی با ایران در آن دوران، مرز ایران و هند را بست.

آنچه كه تركمن ها با سرزمین های همجوار خود معاوضه می كردند، ماده رنگی بود كه خود تولید نمی كردند. اما بعدها دولت روسیه از طریق راه حل دولتی، رنگ های مورد كاربرد فرش را از اروپا به روسیه وارد كرد و تجار روس این رنگ ها را در قبال تعداد معین فرش تركمن تعویض می كردند. قبل از این پدیده، تركمن ها رنگ های مورد نیاز خود را از گیاهان می گرفتند. پس از انقلاب اكتبر در روسیه و سال های پس از آن، تحول بزرگی در فرش بافی تركمن رخ داد. این تحول به نقش و نگار و كیفیت آن لطمه ای نزد. در این دوران مانوفاكتورها و صنایع فرش بافی ایجاد شد كه در آن فرش تركمن با هدف صادر كردن آن بافته شد. تنها تفاوتی كه این فرش های جدید داشت، اندازه آنها بود كه با فرش های قدیمی تركمن، آنهم به علت تقاضای بازار فرش،اختلاف داشت. نام فرش های تركمن، نام قبایلی است كه در آنجا بافته می شود. البته فرش هایی هم وجود داشت كه خارج از این چارچوب بود، مانند فرش بخارا كه آنهم می بایست به صورت استاندارد بافته می شد. در فرش تركمن مشخصه های ویژه ای وجود دارند كه برای كاربرد مخصوص فرش خوانده می شوند مانند، اِنگسی (Engsi ) یا اِنِسی (Enessy ) و یا تكه اِنگسی جهت پرده در ورودی یورت (چادر) به كار می رود، یا اُسمولدوق (Osmolduk ) فرش پنج ضلعی زینتی كه در عروسی ها روی شتر انداخته می شد، یا اینكه وارد یورت (چادر) می شدی اِنگسی آویزان بود یا هاچلو (هاچلی- خاج لی ) روی زمین قرار داشت. گِرمِچ كه برای پادری بود یا گهواره كودك كه از فرش به این منظور تهیه شده بود.
تركمن ها كه از قبایل گوناگون متشكل شده بودند، هر كدام موتیف های فرش خود را داشتند كه از ذوق و استعداد آنان بر می آمد. بزرگترین قبیله تركمن، تكه های یورت نشین (چادرنشین ) بودند كه درجنوب تركستان و در ایالت خراسان زیست داشتند، سپس یمود ها كه در گروه های كوچك در چراگاه های وسیع زندگی می كردند. به قبایل كوچك دیگر سالورها، پنده ها، آراباچی ها، بوساچلی ها، چوودور ها و ساریق ها و همچنین قیزیل آیاق، اُغورچلی، بشیر، ایگدر، گوگلان، جعفر بای و ... تعلق داشتند. ارساری خود یك قبیله بود. فرش های ارساری همواره دارای علامتی است كه نشانگر ممیزه ویژه ارساری ها هست. مانند، بافت بشیر كه دارای موتیف اصلی هشت ضلعی نیست. ولی چیزی كه می توان گفت این است كه همه فرش های تركمن دارای رنگ استاندارد سرخ هستند، گرچه در آن رنگ قهوه ای یا آبی به كاربرده باشند. رنگ شنی و قهوه ای تیره برای گوُل و موتیف های گول به كار می روند. در شهر لندن در House of Perez Ltd نیز فرشی كوچك از واحه پنده كه متعلق به طایفه آراباچی (یمود) مربوط به پایان قرن نوزده است، وجود دارد.
و.گ. موشكووا پژوهشگر و فرش شناس روس در رده بندی فرش های تركمن، وجود دو مفهوم گوُلGül و گول Göl را كشف كرد. گول Göl نشان قبیله و بمثابه نوعی آرم برای ارزش گذاری است، كاربرد و سنت آن برای وابستگان این قبیله حفظ می شود. گول Göl به موتیف هایی گفته می شود كه در طرح هندسی هشت ضلعی تمركز یافته و تا قرن پانزده نیز به خلق های ترك تعلق داشت.
گوُل (گُل) كه خود واژه ای فارسی است، طرح هندسی ای است برای شكوفه های گل. گوُل Gül درفرش های مختلف قبایل گوناگون تركمن به كاربرده می شود.
زنان تركمن چنان كه گفته شد، نه تنها فرش بافان با ذوق و هنرمندان ماهر بودند، بلكه گلیم نیز می بافتند. گلیم در نزد تركمن ها برای برپا داشتن یورت (چادر)، برای شتر و زین و برگ اسب نقش برزگی را داشت.
سالور ها، كه گرچه درباره این قبیله منابع كتبی مدللی نیست، تقریبا قدیمی ترین و سابقا با اهمیت ترین قبیله تركمن بود، كاربرد موتیف گول Göl خود را دوباره سازی كرد. گول Göl سالورها شناخته شده ترین و مشهورترین نشان قبیله تركمن ها است. این موتیف تورم گول (Turmgöl ) نیز قلمداد می شود و در درون همین گول ها كه به صورت قلاب های دندانه دار ستاره ای شكل هستند، موتیف خاج شكل وجود دارد كه آن را آینا قوشاق می خوانند. اما موتیف گول Göl سالور متعلق به اواسط قرن نوزده توسط قبیله تكه بافته شده اند و آنهم به این دلیل كه به لحاظ تاریخی چنین گزارش می شود كه سالورها در سال 1831 ازسوی تكه ها تحت رهبری عباس میرزا بصورت گسترده ای قلع و قمع شدند و باقی مانده قبیله سالور جزو قبیله تكه شدند و از این افراد باقی مانده موتیف سالورگول پیشین از سوی تكه ها گرفته شد. به لحاظ تئوریك همه فرش های نشان شده با سالور گول كه پس از 1831 تولید شده اند، باید به حساب تكه ها گذاشت. البته این گونه حوادث نباید حالت استثناء بوده باشد. در روند تكامل فرش تركمن، این گونه اكتساب ها وجود داشته است. بهر حال فرش سالوری كه از قرن نوزده باشد بسیار كمیاب است، تنها جوال هایی هر از گاهی در معاملات و داد و ستدها یافت شده است.
ساریق ها نیز در امتداد مرز افغانستان در همسایگی سالور ها زیست داشتند و فرش آنها نیز در رابطه بسیار تنگ با قبیله همجوار بزرگ بود. در فرش ساریق ها اغلب سالور گول به كار می رود، كه مكمل و ضمیمه ای برای گول Göl قبیله خود بود. در فرش های ساریق حاشیه بافت هایی باریك كه در شكل موتیف تیر (كمان) مانند است در بافت سفید رنگ یافت می شود كه سمبول زندگی طولانی و پیروزمند است. در كنار فرش یمود كه ظریف ترین فرش تركمن است، فرش قبیله تكه دارای اهمیت است.
گول Göl اصلی فرش تكه از یك هشت ضلعی دایره وار تشكیل می شود. این گول را همچنین می توان در تكه- توبره مشاهده كرد.

بخارا یكی از شهرهای مركز تجمع فرش های تركمن بود كه بعدها این فرش ها به این خاطر بخارا نامیده شد. فرش های بزرگ بخارا «رویال بخارا» و هاچلو های كوچك « پرنس بخارا » خوانده شد. در پاكستان نیز در كارگاه های فرش بافی، فرش های تركمن با كیفیت مرغوب و كمتر مرغوب بافته شدند.
اُرغوچلی قبیله ای بود كه در كناره های شرق دریای خزر زندگی می كرد و قدیمی ترین قبیله گروه یمود است. فرش های آنتیك كمی وجود دارد كه گول Göl اُرغوچلی را نشان می دهد. دونوع گول اُرغوچلی در فرش های یمود به نام های كِپسه گول (Kepse-Göl) و تاوق- نوسقا گول وجود دارد. اُسمولدوق یمود ها از زیبایی خاصی برخوردار است كه در عروسی ها روی شتر عروس انداخته می شده است. فرش های یمود در نشانه های گول، رنگ های بشاشی نسبت به دیگر قبایل دارد مانند، سبز روشن و آبی.
چاودور، قبیله ای كوچك كه درشمال تركمنستان كنونی زیست داشتند. گول (موتیف) این قبیله نیز درفرش چاودور طرح هشت ضلعی دایره وار است. به لحاظ سبك و استیل به فرش ساریق ها و یموت شبیه است. یكی از مشخصه های فرش های نادر این قبیله بكارگیری رنگ زرد روشن است. نام گولGöl چاودور اِرتمن (Ertmen ) خوانده می شود.
ارساری كه قدیمی ترین و آخرین قبیله بزرگ تركمن را در آغاز قرن بیستم تشكیل می داد، در بخش جنوبی جمهوری تركمنستان كنونی و در شمال افغانستان زندگی می كردند. از ارساری ها چهارنوع فرش متنوع وجود دارد. نخستین آن ارساری- بشیر است، كه اكثرا به نام بشیر خوانده می شود و دیگری خود فرش خالص ارساری و فرش سوم قیزیل آیاق (Kizil-Ayak )، كه بخشی از طایفه ارساری است و به نام زیستگاه آنان در كنار مرز افغانستان، خوانده می شود.
تفاوت فرش این طایفه به سختی با قبیله اصلی (ارساری) قابل تشخیص و شكل گول (نشانه) آن مانند گول ارساری است. در كنار این سه فرش با طایفه های آن كه در تركمنستان كنونی زندگی می كنند، قبیله ی دیگر تركمن منجمله ارساری، تكه و یمود در افغانستان ساكن هستند و نام فرش خود را در سرزمینی كه زیست دارند، می خوانند. در فرش های بشیر در موتیف گول آنها تاثیر فرش ایرانی مشاهده می شود. بشیر- چوال نمونه خوبی برای این آمیختگی فرهنگ تركی و فارسی است. فرش بشیر كه دارای طرح هایی ابر مانند و میانه آن با مدال آراسته شده، ییلان بشیر خوانده می شود. به دلیل اینكه طرح ابرها از مجموعه خطوطی مانند مار است، به این جهت ییلان (مار) گفته می شود. فرشی به این نام از قرن نوزده موجود است. شروع فرش بافی تركمن های افغانستان مربوط به سال 1884 میلادی است.
زمان تولید و بافت فرش تركمن، آنچه كه به منطقه پیدایش خود مربوط است، بسیار طولانی است. اما بعدها در پاره ای مناطق به غلط مسیر خود را طی كرد. این فرش به ناگاه اما به غلط، میهن و سرزمین خود را در بلوچستان در ایالت شرقی ایران یافت. فرش هایی با موتیف های تركمنی به نام بلوچ بافته شد، كه از سوی چادرنشینان بلوچ كه در خراسان، بخش غرب افغانستان و بلوچ هایی كه بین مرز ایران و تركمنستان زیست دارند، تولید می شد.
فرش های چادرنشینان بلوچ كه دارای كیفیت بسیار پایین است، عرب- بلوچ و نوع ظریف و مرغوب آن، كودانی نامیده می شود. در كنار این ها فرش افغان بلوچ نیز وجود دارد كه شبیه بشیر- افغان است. در این نوع، فرش های بسیار ظریف و با ارزش مشهد- بلوچ خوانده می شود. در پاكستان نیز فرش افغان- تركمن بافته یا درست گفته شود، كُپیه می شود. مانند، طرح هایی از نوع هاچلو (هاچلی- خاج لی)، پاكستان- بخارا.
فرم و شكل ظاهری و سبك طرح فرش افغان به روشنی نشان می دهد كه شكل ساده شده و تقلید خشن نمونه فرش تركمن بخارا و تكه- تركمن است.

برخی نام های گوُل Gül فرش در تركمن ها

1- ساریق 2- سالور 3- تكه 4- یمود 5- كِپسه، یمود 6- دیرناق، یمود 7- ارساری 8- تاوق نوسقا 9- بوخارا ( بخارا).

نام های تركمن گول Göl در فرش تركمن

1- تكه 2- یمود 3- ساریق 4- پنده / سالور 5- قیزل- آیاق 6- كِركی 7- در تركمن های افغانستان، افغان گول.

برخی مفاهیم در فرش های تركمن

آینه قاپ: جلد یا پوشش آینه
آیات لیق: فرشی برای مراسم تدفین
آیاق لیق : فرش عبادت و نملز
آق سو : فرش چادرنشینان تركستان شرقی
آراب ( عرب ) : نشان فرش تركمنی برای فرش های بلوچ
اُسمولدوق یا آسمالدیق: فرش زینتی پنج ضلعی برای شتر عروس درمراسم ازدواج (یمود)
اوقوچی: پوشش بافته شده برای نگهداری چوب یا میله چادر تركمنی
اُنِقون (Oneghun) : توتم و نشان تركمنی ( آسیای مركزی).
اُجاق باشی: به شكل حرف لاتین U
بِل یوپ: نوار و تسمه چادر
بو (Bou) : بند زینتی چادر یا یورت تركمنی
طرح شكل T : طرح تزیینی در فرش نشانه حاشیه فرش های تركستانی و چینی همچنین در شكل دو تاT .
توتاش (Tutash ) : برای دستگیره (وسیله آشپزخانه) بكار می رود.
توربا (Torba ) : كیف یا كیسه كوچك در یورت تركمن، مانند (تكه توربا).
تایناق چا: پوششی برای اسب.
چالیق: در جشن عروسی تركمنی بر روی سینه شتر زینت می شود.
چرلیك: پوشش كمیاب زین اسب.
چوول: كیسه یا كیف یورت (چادر) تركمن ها. واژه ای است تركمنی.
سالاچاق: بمثابه ننو برای كودكان به كار می رود.
سواستیقا: طرح خاج تزیینی، اغلب در فرش های ترکمن.
قوشمن (Ghoshmen) : واژه تركمنی برای نمد تركمنی، چینی و تبت است.
گول (Göl) : علامت و نشان قبیله ای تركمن و عنصر طرح عمده فرش تركمن.
گوُل (Gül) : واژه فارسی گُل.
گوُلایدی (Gülaidi) : طرح و نقش كوچك تركمنی با كاراكتری جادویی.
هاچ (خاج): ضمیمه طرح درشكل خاج در فرش تركمن.
هاچ لی (خاج لی) : فرشی با موتیف خاج برای پرده در ورودی یورت (چادر) به كار می رود.
هالی: واژه ای تركی كه به فرش گفته می شود.
كیبیتاك (Kibitak) : بند زینتی یورت تركمنی.
یولامی (Yolami) : واژه تركمنی. برای نوار و تسمه یورت (چادر) بكار می رود. مترادف، بو (Bou)، كیبیتكه- كیبیتاك (Kibitke) و یوپ (Yup) است.
مملوك: خاندان ترك- چركز در قاهره. (1517- 1250)

رحیم کاکایی 
منبع : سایت بایراق